قبل از اینکه وارد بحث مدیریت و چگونگی دستیابی یک مدیر به موفقیت شویم می بایست تعریف اجمالی از مدیر موفق داشته باشیم. مدیر موفق فردی است که حاصل تجربه، دانش ،خلاقیت و ابتکارعمل خود را که پس از سالها تلاش فکری و بکارگیری اندوخته علمی و عملی در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی،سیاسی، اقتصادی ، صنعتی و بازرگانی به رهبری گروه یا سازمانی پرداخته و مسبب رشد و تعالی آن جامعه بشری می گردد. ارزش کار مدیر موفق زمانی درک و ملموس می گردد که مکتب دانش و کسوت تدبیر بارور شده و با انگیزه خدمت به خلق خدا فعالیت نماید. را ههای موفقیت یک مدیر: حال پس از تعریف اجمالی یک مدیر موفق می بایست دریابیم راههای موفقیت یک مدیر چیست ؟ اولین موضوعی که یک مدیر در شروع کار خود باید بداند این است که سازمانی که در آن مشغول به خدمت می باشد بدنبال چیست ، هدف از فعالیت آن سازمان چه می باشد و سازمان از این مدیر و مدیریت وی چه توقعی دارد و باید توجه داشته باشد که مدیریت در تمامی مواقع نیاز به نبوغ ندارد بلکه نیاز به توجه دائمی نسبت به جزئیات، پیگیری کارها ودقت در امور دارد و یک مدیر موفق جهت کسب موفقیت باید مدیر بالاتر از خود در سازمان را درک نموده و بفهمد. یعنی خود را به جای او گذاشته و دریابد او چگونه فکر می کند بدین طریق خواهد فهمید مدیر بالاتر از وی از او چه توقعی دارد . راههای شناخت مدیران موفق: برای شناخت مدیران موفق می بایست سئوالاتی را در ذهن مطرح نموده و پاسخهای آنرا بدست آورد سئوالاتی از قبیل ، مدیران کارآمد چه خصوصیاتی دارند ؟ چرا تعدادی از روسا و مدیران اثر بخش نیستند؟ چگونه شخصی مدیر عالی می شود؟ طرز و شیوه کار یک مدیر عالی و موفق چگونه است؟و... در یک جمله باید اذعان داشت که مدیران موفق دارای ویژگی های منحصر به فرد و خاصی هستند که این ویژگیها متمایز کننده و مشخص کننده موفق بودن یا عدم موفقیت یک مدیر می باشد . ویزگیهای یک مدیر موفق: 1* اعتماد به نفس : از مهمترین و بارزترین مشخصه یک مدیر موفق و توانمند ، اعتماد به نفس وی می باشد زیرا اگر مدیری در انجام و اداره امورات تردید داشته و مطمئن نباشد که از کدام راه می خواهد برود و در مسیر حرکت به سوی اهداف سازمان مردد باشد قطعاً موفق نخواهد بود و اگر هم موفقیتی کسب کند شانسی و یا مقطعی خواهد بود. 2* شناخت : مدیر موفق می بایست نسبت به محیط پیرامون خود و افراد حاضر در آن حداقل ،شناخت اجمالی بدست بیاورد و نسبت به افراد سازمان خود اطلاعاتی کسب نموده تا بتواند با استفاده از آن شناخت با آنان ارتباط برقرار نموده و به آنان نزدیک گردد. 3*جزئی نگری: جزئی نگر بودن به مفهوم آن نیست که یک مدیر آنقدر در جزئیات امور درگیر شود که اصل موضوع و ماجرا را فراموش کند بلکه جزئی نگری به معنای دقیق بودن و برعهده گرفتن مسئولیت است و تجربه نشان داده هر چقدر یک مدیر موفق پیشرفت می کند بواسطه آگاهی از جزئیاتی است که معمولاً یا از آن غفلت می کنند و یا اینکه به آن اهمیت نمی دهند. 4*نوع آوری:یکی دیگر از ویژگی های مدیر موفق خلاق بودن وی می باشد و به جهت اینکه بخواهد برای کارکنانش الگو باشد باید خصوصیات خلاقیت را در خود تقویت کندو همواره سعی نماید به تفکرات تازه برسد و با طرح سئوالاتی اندیشه خود را جهت نوع آوری تحریک نماید. 5* شهامت:شهامت یعنی ریسک کردن و پذیرفتن مسئولیتها و استراتژی ها . و معمولاً مدیران موفق با پرهیز از نگرانی غیرلازم ، شهامت را در خود پدید می آورند.بعنوان مثال ایجاد تغییر زیاد در یک محیط کار سنتی احتیاج به شهامت دارد. اگر یک مدیر اندکی خشن نباشد و کارها را تغییر ندهد آرام خواهد گرفت و در مسیر عادی خودش می رود که نه تنها این دگرگونی نیست بلکه از پیشرفت او نیز جلوگیری خواهد نمود. 6*صراحت لهجه: یکی از رمزهای موفقیت یک مدیر رک کویی و بدون حاشیه صحبت کردن با افراد زیر نظر خود می باشد و وقتی قبل از صحبت کردن کمی اندیشه کرده و تدبیر را با آن آمیخته سازد حتماً تاثیر آن نیز بیشتر خواهد بود. 7* اشتباه خود را قبول کرده و در عین حال شرمنده نیست:اشتباه یک خطا،یک تصور نادرست و یک لغزش است.و یک مدیر موفق وقتی یک اشتباه پیش می آید پذیرفته،متوقف نموده و تصحیح می نماید و مهم تر آنکه تکرار نمی کند و قبول یک اشتباه به معنای شرمنده بودن نیست. 8* فروتنی در میان مردم: کسانی که اعتماد به نفس دارند در میان مردم با فروتنی رفتار می کنند و معمولاً افرادی که اعتماد به نفس ندارند فروتن نیستند مدیران موفق تقریباً بطور کامل استعداد و توانایی و ارزش خویش را در حد بالا نشان می دهند اما از ارزش و توانایی خود با فروتنی سخن می گویند و فرتن و متواضع بودن در میان مردم به معنی پرهیز از رفتار تصنعی ، فخر فروشانه و سخنان پر لاف و گزاف می باشد. در پایان به چند ویژگی مدیران موفق بصورت تیتر وار اشاره می گردد چون با توجه به سادگی موضوع معنا و مفهوم آن ، واضح و مبرهن می باشد ولیکن این سادگی نباید از اهمیت آنها در راه موفقیت یک مدیر بکاهد. 9* نقش آفرینی 10* خوش اخلاقی 11*رفتار شناسی 12*پاکی و پایبندی به اصول رفتاری 13*اول اندیشه سپس گفتار 14* خوب بودن در کار و میل به رهبری 15*درگیر شدن به خاطر کارکنان : اگر یک مدیر می خواهد موفق باشد می بایست از کارکنان طرفداری نموده و از آنان حمایت کند تا کارکنانش از وی حمایت کنند.16*مهربانی 17*انعطاف پذیری 18* کنجکاوی 19* رقابت جویی20* خوش ذوقی نتیجه: انسان از ابتدای خلقت تاکنون تجربه پذیر بوده وبدنبال کسب تجربه است و راز موفقیت در استفاده درست و بهینه ار تجربیات گذشتگان است و این ویژگی های ذکر شده در بالا حاصل تجربه اندوزی مدیرانی است که با سختی و مررات سعی در موفقیت خود و سازمان خود داشته اند و نکته مهم اینجاست که هر مدیری که توانایی لازم را برای صعود داشته باشد از سرمشق خوب و یابد،بهره برداری می کند البته لازم به ذکر است بخت و اقبال ، مالکیت ،سیاست بازی از دیگر عوامل موفقیت و یا عدم موفقیت یک مدیر خواهد بود که این خلاقیت مدیر را می رساند که از پیرامون و احوالات موجود در پیرامون خود به چه نحو جهت حرکت ، پیشرفت و تعالی خود و سازمان متبوع خویش استفاده نماید
با سلام
وبلاگ در حال بار گذاری است
تا چند روز دیگر مطالب علمی در این سایت قابل مشاهده است
با تشکر